چکیده :
ترجمه ماشینی :
چگونه از نظر اخلاقی نیکوکار شویم؟ در میان شاگردان ارسطو، غالباً فرض بر این است که فیلسوف پاسخ نظری کاملاً کار شده ای برای این سؤال ندارد.
با این حال، برخی از مفسران (مانند برنیات 1980، اخیراً کرزر 2012) دریافتهاند که ارسطو ممکن است نظریهای جامع از رشد اخلاقی داشته باشد.
با این حال، حتی آن مفسران نیز تلاش های کمی برای مطالعه نظریه ارسطو در ارتباط با پرسش های مربوط به روانشناسی اخلاقی او انجام داده اند.
برخلاف نظریه رشد اخلاقی ارسطو، چندین مورد از این سؤالات از جمله موضوعات مورد بحث در پژوهش کنونی ارسطو هستند - برای مثال، اینکه آیا برای شناسایی اعمال خوب به دلیل نیاز داریم یا اینکه آیا تأثیرات غیرعقلانی عادت شده کافی است؟ چه چیزی ما را مسئول اعمالمان میکند، و فیلسوف چگونه رابطهی بین phronesis و انگیزه اخلاقی را درک میکند.
هدف من در پایان نامه این است که این سؤالات مهم را با نظریه رشد اخلاقی ارسطو پیوند دهم.
امیدوارم بتوانم نشان دهم که این رویکرد تصویری به دست دهد که بر اساس آن نظریه ارسطو به دو مرحله تقسیم میشود که فرد باید انتخاب کند تا از نظر اخلاقی فضیلتمند شود.
من ابتدا استدلال می کنم که شناسایی اهداف و اعمال خوب نیاز به دلیل دارد.
بنابراین، برای اینکه فرد از نظر اخلاقی مسئولیت پذیر شود، باید یک توانایی عقلانی برای شناسایی اعمال خوب ایجاد کند.
من نشان می دهم که اصطلاح ارسطو برای چنین توانایی سینسیس است.
نتیجه میگیرم که اولین قدم برای فضیلت این است که از این توانایی به خوبی استفاده کنیم، انتخاب کنیم که با فضیلت باشیم و شخصیت خود را به خوب بازی کردن عادت دهیم.
مرحله دوم به دست آوردن phronesis، درک اینکه چرا اعمال خوب خوب هستند، برای تکمیل یک شخصیت عادت شده است.
توسعه فرونیس هم به تجربه قابل توجه در عمل خوب و هم به آموزش فلسفی در مورد اخلاق نیاز دارد، اما برای فضیلت اخلاقی لازم است.
اگرچه یک فرد با عادتهای ظریف از نظر لذتها در برابر آکرازیا آسیبپذیر نیست، حتی اگر فرونیس نداشته باشد، ارسطو اجازه میدهد، من نشان میدهم که ممکن است همچنان مستعد آکرازی تند باشد، در حالی که phronimos میتواند در هر موقعیتی از رفتار آکراتیک اجتناب کند.
how to become morally virtuous? among the students of aristotle, it is often assumed that the philosopher does not have a fully worked-out theoretical answer to this question.
some interpreters (e.g.
burnyeat 1980, most recently curzer 2012) have, however, recognised that aristotle may have a comprehensive theory of moral development.
however, even those interpreters have made only scarce attempts to study aristotle’s theory in connection with the questions about his moral psychology.
unlike aristotle’s theory of moral development as such, several of those questions are among the most debated issues in current aristotle scholarship - for example, whether we need reason to identify good actions or whether habituated non-rational affects suffice; what makes us responsible for our actions, and how the philosopher conceives the relationship between phronesis and moral motivation.
in my thesis, i aim at connecting these important questions with aristotle’s theory of moral development.
i hope to show that this approach will yield a picture on which aristotle’s theory is divisible into two steps that one has to choose to take in order to become morally virtuous.
i argue first that identifying good ends, and actions, requires reason.
in order to become morally responsible, a person has thus to develop a rational ability to identify good actions.
i show that aristotle’s term for such ability is synesis.
the first step to virtue, i conclude, is to use this ability well, to choose to become virtuous and habituate one’s character into acting well.
the second step is to acquire phronesis, understanding why good actions are good, to complement a habituated character.
developing of phronesis requires both considerable experience in acting well and philosophical teaching about ethics, but it is necessary for moral virtue.
although a finely-habituated person is invulnerable to akrasia with regard to pleasures even if he did not have phronesis, aristotle allows, i show, that he might still be prone to impetuous akrasia, whereas phronimos could avoid akratic behaviour in any situation